پیش دبستانی
آرتمیس جونم بالاخره انتظار تو برای رفتن به پیش دبستانی به پایان رسید اگرچه با تاخیر یک هفته ای.عسلم حدودا یک ماهی میشه که تو رودر مدرسه پیش ثبت نام کردیم ولی 4روزقبل ثبت نام توقطعی شدچون معلوم نبود که تواین مدرسه پیش دبستانی تشکیل میشه یانه.وقتی که قطعی شدبه ماخبردادندوتورفتی مدرسه رودیدی .2روزپیش همراه مامان کیمیات ومامانی رفتیم مانتو و شلوارت روسفارش دادیم ومن لحظه شماری می کردم که تو نفسم رو توی اون لباس ببینم.عزیزم امروز غروب رفتیم برات خرید مدرسه کردیم(کفش و...)وروپوش مدرستم تحویل گرفتیم.عزیزم ازتوی تولیدی لباست رو پوشیدی وبه قدری ذوق داشتی که تاخونه ازتنت درنیاوردیش تا همه خانواده توروتو اون لباس ببینن.چقدر خوشگل شده بودی .گل عمه قراره که تو شنبه ساعت 1 ظهر به مدرسه بری واولین روز روتجربه کنی.امیدوارم که این تجربه شیرینی باشه.آرتمیس عزیزم خیلی دوست داشتم که تواین اولین تجربه تا مدرسه کنارت باشم اما حیف که شنبه برای من هم اولین روز دانشگاه تواین ترمه ونمی تونم غیبت کنم,امابهت قول میدم که غروب خودم بیام دنبالت.آرتمیسم ازته قلبم آرزومی کنم که تو همین ذوقی که الان داری تا آخرتحصیلت داشته باشی تا به آروزهای قشنگت دست پیدا کنی.دوستت دارم . راستی عکسهای اولین روزمدرسه رو شنبه بعد از برگشتن تو میذارم.